دیده ای معمولا توی کوچه یا بازار،طفلی که یک دنده و اشک ریزان وآژیرکشان،دو خدایا! این تو و این طفلِ یک دنده و یاغی تو که مدتیست میان هیاهوی کوچه و مگر نه اینکه ... لا تردنی لجهلی،ولا تمنعنی لقله صبری،اعطنی لفقری،ورحمنی لضعفی وبرحمتک تعلقی ... بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر.... سلام علیکم ماه ذیقعده از ماههای شاید از این دست نمازها رو زیاد شنیده باشید ولی اللهم عجل لولیک الفرج و شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود به یاد کرببلا برا حرم گرفته بود داشتم از غصه میمردم به یاد کرببلا گفتم امشب و میرم زیارت امام رضا(ع) رفتم و رو به ضریح باصفاش زانو زدم حرفای دلم و پیش ضامن آهو زدم گفتم آی امام رضا (ع) تورو به حق مادرت یه نگاه کن به دل سیاه این من غلامتم تو بایدبه دلم شاهی کنی امام رضا(ع) برای زیارت حسین (ع) من و یاری میون درد و دلام توی همین حال و هوا دیدم دیدم انگاری نشسته روبه روم امام رضا(ع) دیدم آقای غریبم داره گریه میکنه سر تکون میده میگه آی اونی که حال خودت و خوب میدونی تو که با چه رویی اومدی پیش من امام رضا(ع) با چه رویی اومدی میخوای بری کرببلا به حریم ما تا محرم نشی فایده نداره کربلا بری و آدم نشی فایده نداره به آقام گفتم امام رضا(ع) به حق مادرت یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت تا که از صدق و صفا عاشق و مبتلا بشم اونجوری که تو میخوای زائر کربلا بشم بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر... شهادت جانسوز رئیس مکتب شیعه ، حضرت اباعبدالله ، جعفرابن محمد الصادق(ع) را به پیشگاه ولیعصر(عج) و همه مشتاقان آن امام تسلیت عرض میکنیم... در کافی به سند خود از مردی از قریش از اهل مکه سفیان ثوری به او گفت : مرا به خدمت جعفربن محمد بسم الله الرحمن الرحیم . خطبه ی رسول خدا(ص) در سفیان این حدیث را نوشت و برآن حضرت بازخواند. سفیان گفت: وای برتو! در معنی این دوجمله از از منبع: مکیال المکارم
سوده همدانى بعد از رحلت على بن ابى طالب صلوات الله وسلامه علیه در اثر واقعه اندوهبارى ستمگرىهاى بسر بن ارطاه به عزم شکایتبه دربار امویان رفت و با معاویه سخن گفت. وقتى معاویه این بانو را شناخت گفت: تو همان نیستى که در تشجیع برادرانت در جنگى که على بن ابى طالب، علیه اموى داشتشعر مىخواندى و آنها را تحریک مىکردى؟ سوده گفت: «دع عنک تذکار ما قد نسی، مات الراس» یعنى گذشتهها را رها کن. آن که رهبر این گروه بود رحلت کرده است وپیشگامان نیز رفتند و دنبالهروها هم منقطع شدند و اثرى دیگر از آنها نیست. معاویه گفت: حضور برادرت در آن جنگ یک امر عادى نبوده او جزو سلحشوران نامآور جنگ علوى بود و تو او را با اشعارت تشجیع مىکردى. سپس معاویه اشعارى را که سوده در آن موقع خوانده بود، خواند: وانصر علیا والحسین ورهطه واقصد لهند وابنها بهوان سوده مجددا گفت از آن گذشتهها صرف نظر کن. معاویه گفتحاجتت چیست وبراى چه آمدى؟ گفت: کسى که مسؤولیت اداره جامعه را به عهده گرفته است، در دستگاه قسط و عدل اله مسؤول است و نباید به خلقى ستم بشود و حق خدا ضایع بشود، بسر بن ارطاة که نماینده شماست و به دیار ما آمده است نه حق خلق را رعایت مىکند، اگر او را عزل کنى ما آرام خواهیم بود، و اگر عزل نکردى، ممکن است علیه تو بشوریم و قیام کنیم. معاویه که خوى درندگى و طغیان در جان او تعبیه شده بود گفت ما را به قیام تهدید مىکنى، آیا مىخواهى تو را با وضع دردناکى از همین جا پیش همان حاکم بفرستیم تا او درباره تو تصمیم بگیرد؟ آنگاه این بانو شعر معروف زیر را خواند: صلى الاله على جسم تضمنه قبر فاصبح فیه العدل مدفونا یعنى صلوات خدا بر روح کسى که وقتى به قبر رسید، قبر با در بر گرفتن وى، عدل را بر گرفت و عدالت را در آغوش کشید. قد حالف الحق لایبغی به بدلا فصار بالحق والایمان مقرونا سوگند یاد کرد که حق فروشى نکند وبهایى در قبال حق دریافت نکند. او در جان خود حق وایمان را هماهنگ هم وقرین وهمتاى هم ساخت. معاویه پس از شنیدن این دو بیت گفت: این شخص کیست؟ سوده گفت: «ذاک علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین» - علیه افضل صلوات المصلین، وفضائل على را در محفل معاویه شمرد تا جایى که معاویه را وادار کرد تا بپرسد: چه امرى از على دیدهاى که این چنین به ستایش او زبان مىگشایى؟ سوده گفت: مشابه همین صحنه در زمان خلافت على بن ابىطالب پیش آمد و ما به عنوان شکایت از یک کارگزار، به مرکز حکومت علوى مراجعه کردیم، من به عنوان نماینده از قوم خودم حرکت کردم و رفتم که شکایتبه محکمه امیرالمؤمنین سلام الله علیه ببرم وقتى وارد منزل امیرالمؤمنینعلیه السلام شدم، دیدم در حال نماز ومشغول به عبادت خداست «فانفتل من صلاته» او نماز را رها کرد وبا یک نگاه رئوفانه و عطوفانه به من فرمود: آیا کارى دارى؟ عرض کردم: آرى، کارگزار شما در مسائل مالى قسط و عدل را رعایت نمىکند و بر ما ستم روا مىدارد. وقتى این گزارش به عرض على بن ابىطالب علیه السلام رسید واز شواهد این گزارش، صدق اصل گزارش روشن شد، على بن ابى طالب علیه السلام گریه کرده و دستبه آسمان برداشت وعرض کرد «اللهم انى لم امرهم بظلم خلقک ولابترک حقک» خدایا من کارگزارانم را چنان تربیت نکردم که به آنها ظلم را اجازه داده باشم، یا ترک حق خدا را تجویز کرده باشم، آنگاه قطعه پوستى از جیبش در آورد و در آن رقعه اینچنین مرقوم فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم قد جاءتکم بینة من ربکم فاوفوا الکیل و المیزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین و ما انا علیکم بحفیظ (1) اذا قرات کتابی فاحتفظ بما فی یدیک من علمنا حتى یقدم علیک من یقبضه منک والسلام» در آغاز نامه آیهاى که شعیب پیامبر صلى الله علیه و اله به قومش فرمود، آمده است که: دستورات الهى دستورات روشن و بین است و مبهم نیست. رهآورد وحى تاریک نیست تا کسى بهانه بگیرد و بگوید که من نفهمیدم یا ندیدم، زیرا بینه روشن از طرف ذات اقدس اله تنزل پیدا کرده است، شما کیل وپیمان را مستوفى ادا کنید. اشاره امیرالمؤمنین علیه السلام به این آیه دلیل آن است که آیه مخصوص امور مالى نیست چون در کنار آن یک اصل کلى است که به عنوان سالبه کلیه مطرح مىکند: و لا تبخسوا الناس اشاءهم هیچ اصلى به این عظمت گسترده نیستیعنى حق هیچکس را بخس ونقض نکنید خواه در مسائل مالى باشد، وخواه در مسائل عرضى وحقوقى. اگر کسى تدریس مىکند حق شاگرد را کم نگذارد واگر کسى امتحان مىکند، حق ممتحن را ضایع نکند، اگر کسى کتاب را مىنگارد، حق خوانندهها را کم نگذارد و اگر کسى سخن مىگوید، حق مستمعین را کم نگذارد، این یک اصل کلى است که به عنوان جامعترین اصل قرآنى در مسائل رعایتحقوق ارائه شده است. و لا تبخسوا الناس اشیاءهم حق کسى را کم نکنید خواه آن طرف مسلمان باشد و یا کافر. اسلام یک حقوق خاص دارد که در قلمرو ایمان و اسلام و در مجاورت اینها است و یک حقوق جهان شمول و بین المللى دارد که اختصاص به مسلمین، مؤمنین، همسایگان و مانند آن ندارد فرمود حق هیچ کسى را تضییع نکنید، خواه طرف شما مسلمان باشد خواه غیر مسلمان. اگر از یک طرف به ما مىفرماید: و قولوا للناس حسنا (2) یعنى به همه مردم جهان حرف نیکو بگویید. که امر به صورت موجبه است، از طرفى هم نهى را به صورت سالبه کلیه مىفرماید ولاتبخسوا الناس اشیاءهم حق هیچکسى را تضییع نکن. بقیة الله خیر لکم کسانى که به فکر تضییع حقند، دنیا زدهاند و دنیا به نفاد و زوال محکوم است چون: ما عندکم ینفد و ما عند الله باق (3) توفیه حق، اداى حق و حرمت نهادن به حقوق دیگران است که این یک کار الهى است و هر کار الهى ماندنى و عند الله است. بنابراین رعایتحقوق مردم نیز ماندنى است. این قیاس را در آیه به صورت یک اصلى کلى ذکر کرده ومىفرماید: بقیة الله خیر لکم بقیة الله، یعنى آنچه را، خدا نگه مىدارد. خدا چیزى را نگه مىدارد که براى او باشد، لوجه الله باشد چرا که: کل شیء هالک الا وجهه (4) یا و یبقى وجه ربک ذو الجلال و الاکرام (5) اگر کارى صبغه الهى نداشت، وجه الله در او نیست، واگر وجه الله نبود محکوم به هلاکت است. کارى که لوجه الله استسهمى از بقا دارد. امیرالمؤمنین علیه السلام پایان سخن شعیب را یادآورى مىکند که: وما انا علیکم بحفیظ من که امام و رهبر شما هستم نمىتوانم حافظ شما باشم شما باید با ایمان و عمل صالح خود، خویشتن را حفظ کنید. حضرت على علیه السلام این آیه مبارکه را در صدر فرمان عزل نوشت، و بعد به کار گزارش خطاب کرد وفرمود: همین که نامه من به دست تو رسید حق کار، ندارى وفقط باید به عنوان یک امین، موجودى را حفظ کنى تا کارگزار بعدى که ابلاغ در دست اوستبیاید و پست و سمت را از تو تحویل بگیرد. سوده گفت: این نامه را على بن ابى طالب علیه السلام به ما داد، و با همان نامه مشکل ما حل شد. ولى اکنون مشابه این مشکل را در زمان حکومت تو به تو گزارش مىدهم و تو مرا تهدید مىکنى! معاویه با شنیدن این سخنان دستور داد که مشکل آن زن را بر طرف کنند و حقى را که از او ضایع شده بود به او برگردانند زن گفت: «هی والله اذن الفحشاء ان کان عدلا شاملا والا فانا کسائر قومی» من اگر فقط به فکر خودم باشم و تنها گلیم خویش را از آب بیرون بکشم، این قبیح است وخدا از کار قبیح نهى کرده است، من نیامدهام که فقط حق شخصى خود را احیا کنم من آمدهام، حیثیت جمعى را محترم بشمارم و حق جامعه را احیا کنم. آنگاه معاویه به این زن خطاب کرد و گفت «لقد لمظکم ابن ابی طالب الجراة على السلطان» این شهامت و شجاعت را على علیه السلام در شما زنده کرده است که شما تنها به فکر خود نباشید بلکه به فکر قبیله و عشیره و جامعه باشید، آنگاه معاویه اشعارى که در این زمینه از على بن ابى طالب علیه افضل صلاة المصلین به یاد مانده بود در همان محفل قرائت کرد و گفت آن اشعارى که على بن ابى طالب علیه السلام در ستایش شما گفته است که: من اگر دربان بهشتبودم همدانىها را به بهشت مىبردم، سخن از فرد نیستبلکه سخن از جمع است و همان سخن تفکر جمعى را در شما زنده نموده است. سرانجام معاویه دستور داد آن خدمتگزار ظالم برکنار بشود. پى نوشتها: 1. اعراف، 85. 2. بقره، 83. 3. نمل، 96. 4. قصص، 88.
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر...
السلام علیک السلطان ابا الحسن علی ابن موسی الرضا(ع)
مولا جان مهدی (عج) چشمتون روشن ، آقا ولادت جد بزرگوارتون امام رضا(ع)
رو بهتون تبریک میگیم، آقا میشه شیرینی این ولادت و نصیبون کنید...
آقا جون آقا مهربونم میشه خواهش کنیم برامون دعا کنید که خدا ما را
یاری کنن تا از بهترین سربازان و یاران باوفاتون بشیم ...
مولا التماس دعا
ای منتظران وقت اذان نزدیک است
آقا به خدا به جمکران نزدیک است
آمــاده کنیــد خانـه ها را زیــرا
برگشتن صاحب الزمان نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر....
اگه کمیل ، ندبه و سماتی قسمتتون شد بخونید
التماس دعای خیر ما رو هم یاد کنید...
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر...
دستی دستِ مادرش را می کشد و خودش را می اندازد روی زمین و بینِ هق هق هایش چیزی
را که می خواهد فریاد می زند؟!مادر هم اگر عاصی شود از دست طفل محکم دستش را می
فشرد و اور ا به زور به جلو می راند و اگر صبرش لبریز شود یکی می زند در گوش بچه..! این
صحنه را دیده ای؟!همین صحنه که مادر می زند در گوش بچه!بچه که انگار همه ی خواسته
هایش را فراموش کرده لحظه ای بهت می زندبه مادرش و ناگهان باقدرت هرچه تمام تر گریه
از سر می گیرد و خودش را می اندازد تو ی بغل مادرش! از آن لحظه تا ساعاتی دیگر به
هیچ چیز جز یک نوازشِ دیگر از سوی مادر فکر نمی کند...دیده ای معمولا توی همین کوچه و بازار،کودکی را که تازه پا گرفته و راه رفتن و
دویدن آموخته،و میخواهد تمام مسیر را بدود، مادرش نگران دنبالش می دود و داد می
زند که آهسته تر،جلوی پایت را ببین،صبر کن شلوارت را بکشم بالا،می خوری زمین ...و کودک بی توجه به دنیای اطراف، سرکشانه، آنقدر می دود تا پایش چپ می کند با
نوک زانو می خورد زمین،لحظه ای بهت می زند به زمین تا سلول های عصبی، درد را به
مغزش برسانند! وآنوقت ناگهان می زند زیر گریه .. من بارها این حادثه را تجربه
کرده ام،کودک در این لحظه به هیچ چیز جز آغوش
مادر نمی اندیشد..حتی به سوزشِ خراشِ خاک گرفته ی کفِ دستش...دیده ای معمولا توی کوچه یا بازار،اغلب توی بازار،بچه ای را که نگران و سردرگم
بین همه ی آدم ها می لولد و همه ی چادر ها را کنار می زند و باآن لوچه ی آویزانِ
آماده ی گریستنش زیرلب هی می گوید: مامان..مامان..بعد از مدتی سرجایش خشکش می زند
و بند گریه را رها می کند و پهنه ی صورتش
خیس اشک و آب دماغش آویزان و دهانش به حدِ امکان باز و نگاهش به گوشه ای خیره و
فقط فریاد می کشد...هیچ دست ِ ترحم و نگاه مهربان و بوسه ی محبت آمیزی بی قراری و ترس دلِ این
کودکِ گمشده را تسلی نمی دهد،وخدا می داند که در دلِ مادرش چه می گذرد...من این صحنه را دیده ام،همان صحنه ای که طفل را به مادرش می رسانند،لحظه ی
عجیبی ست...بچه در آغوش مادر رها شده و بلندترازقبل ضجه می زندو مادر محکم تر از همیشه
بچه را دربغل می فشرد و روی سرش دست می کشد و اشک می ریزد..
بازار خودش را گم کرده..
تو از مادر مهربان تری..
حرامه و یکی از بزرگترین ماههای خداوند به حساب میاد.میدونید که اعمال نیک و بد در
ماههای حرام مضاعف محاسبه میشند. جنگ با دشمنان هم در این ماهها حرامه چه برسه به جنگ
با خدا (مگه گناه جنگ با خدا نیست؟) حتما آیه معروف " وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ
أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً " رو شنیدید! این چهل روز که از روز اول ماه ذیقعده شروع میشه و به 10 روز
اول ماه ذیحجه و عید قربان ختم میشه رو چهله کلیمیه میگند و بزرگان و عرفاء خیلی برای این چهل روز اهمیت قائل هستند. من
فقط یک نماز که در یکشنبه اول ماه ذیقعده وارد شده رو براتون مینویسم (که در سیره
عملی بزرگان دیدم که خیلی تأکید شده و حتی گفتند که این نماز رو در همه یکشنبه های
ماه ذیقعده بخونید) اگه توفیق انجامش رو داشتید من رو هم دعا کنید.در رساله
لقاءالله اثر عارف بزرگ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی به نقل از کتاب مستدرک جلد6 صفحه396 آمده است که رسول خدا(ص) در روز
یکشنبه ماه ذیقعده خطاب به اصحاب فرمودند که کدامیک از شما قصد توبه دارد؟ اصحاب گفتند همه ما
میخواهیم توبه کنیم. حضرت فرمودند: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز به جای
آورید(دورکعت دورکعت) در هر رکعت یک حمد و سه قل هوالله و یک مرتبه قل اعوذ برب
الناس و یک مرتبه قل اعوذ برب الفلق بخوانید و بعد از نماز 70 مرتبه استغفار کرده (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ
رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه) و ختم کند استغفار را به "لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" سپس بگوید: "یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ
جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ
إِلَّا أَنْت" در
ادامه فرمودند هیچ بنده ای از امت من نیست که این عمل را انجام دهد مگر اینکه
منادی از آسمان ندا دهد که ای بنده من عملت را از سر بگیر که توبه تو مقبول است و
گناه تو آمرزیده. فرشته دیگری از عرش ندا دهد که ای بنده مبارک باد بر تو و بر اهل
تو. دیگری ندا دهد که در قیامت خصم از تو راضی خواهد شد. دیگری ندا دهد که ای بنده
، تو با ایمان از این دنیا خواهی رفت و دینت را از کف نخواهی داد و قبر تو وسیع و
نورانی خواهد شد. پدر و مادرت از تو راضی خواهد شد و خودت در دنیا و آخرت رزق و
روزی فراوانی خواهی داشت. جبرئیل نیز ندا میدهد که در وقت مرگ من همراه فرشته مرگ
نزد تو خواهم آمد و با تو مهربانی خواهم کرد و مرگ به تو صدمه ای نمیزند و روح به
آسانی از بدنت خارج خواهد شد. حضرت فرمودند این سخنان را جبرئیل در معراج به من آموخت.
اون چیزی که من رو قانع کرد بحث رو قطع کنم و این نماز رو ذکر کنم ، مطالعه سیره
عملی بزرگان بود که تقریبا میتونم بگم همه خودشون رو ملزم به اجرای این نماز
میکردند و میکنند و همه برنامه های خودشون رو با این غسل و نماز شروع میکنند. امید
که همه توفیق انجام این توبه و توبه های واقعی رو داشته باشیم.
العافیة و النصر و اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته
منبع:
http://www.6654.blogfa.com/post-119.aspx
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر...
مولاجان ولادت عمه بزرگوارتون حضرت فاطمه معصومه (س)
را به محضرتون صمیمانه تبریک میگیم...
روز دختر را به همه دختران و خواهران مشتاق این بانوی بزرگوار مبارک...
****************
امام جواد (علیه السلام) فرمودند:
کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است .
***************
مرغ دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی
چاره ی ما ساز که بی یاوریم
گر تو برانی به که روی آوریم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر...
سلام علیکم
امشب ، شب جمعه آخر شواله ، شبهای جمعه هم که متعلق به امام حسین (ع) است...
امشب حتمنی آقامون هم میرن کربلا ....
امشب عشق زیارت میکشتم....
کبوترت
کنی
ازم داره گلایه میکنه
صبح تا شب داری دل من میسوزی
التماس دعای خیر
یاعلی مدد
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر...
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند.
عِندَ مَواقیتِ الصلَواتِ کیفَ مُحافَظَتُهُم علَیها،
وعِندَ أسـرارِهِم کیفَ حِفظُهُم لَها عَن عَدُوِّنـا،
و إلى أموالِهِم کیفَ مُواساتُهُم لإِخوانِهم فیها
شیعیان ما را در سه چیز بیازمایید :
در مواظـبـت بر اوقـــات نمـــازها ،
در نگهدارى اسرارشان از دشمنان ما
و در همدردى و کمک مالى به برادرانشان
الصّائِغِ قالَ: قُلتُ لِاَبی عَبدِاللهِ (ع) : رَجُلٌ عَلَی هذا الاَمرِ
اِن حَدَثَ کَذَبَ وَ اِن وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِن اَوتُمِنَ خانَ؛
ما مَنزِلَتُهُ ؟ قال: هیَ اَدنی المنازِل مِن الکُفرِ وَ لَیسَ بِکافِر
یزید بن صائغ گوید: به امام جعفر صادق عرض کردم که : مردی هست که شیعه است ولی اگر سخن گوید دروغ
می گوید و اگر وعده دهد به وعده اش وفا نمی کند و اگر امینش شمرند خیانت می کند؛ چنین کسی چه مقام و
منزلتی دارد ؟ حضرت فرمود: منزلت او نزدیکترین منزلها به کفر است ولی کافر نیست.
نزدیکترین حالات بنده به پروردگار حالت سجده است.
ان المسلمین یلتقیان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه .
مرکز نشر اعتقادات
روایت کرده که :
(ع) ببر . می گوید : با او به خدمت آن جناب رفتیم ، ولی وقتی رسیدیم که سوار مرکبش
شده بود. سفیان عرضه داشت: ای اباعبدالله ! خطبه ای که روسل خدا(ص) در مسجد خیف
انشاء فرموده برایمان بازگو کن . فرمود: بگذار فعلاً دنبال کار خود بروم ، بعد که
برگشتم برایت بیان می کنم، چون سوار شده ام . عرضه داشت : تورا به خویشاوندی ات با
رسول خدا(ص) سوگند که این مطلب را برایم حدیث فرما. پس آن جناب پیاده شد و سفیان
گفت: دستور فرمایید تا دوات و کاغذ برایم بیاورند تا آن را از زبان شما بنویسم .
آن حضرت دوات و کاغذ فراخواند و فرمود: بنویس:
مسجد خیف: خداوند خرم بدارد بنده ای را که سخن مرا بشنود و آن را در دل جای دهد و
به کسی که آن را نشنیده برساند. ای مردم ! باید حاضرین به غائبین برسانند ، بسا
کسی که فقه دارد ولی فقیه و درک کننده نیست و بسا کسی که معارف و دستورات فقهی را
به فقیه تر و داناتر از خویش نقل می کند، سه چیز هست که قلب هیچ فرد مسلمانی در آن
خیانت نکند: 1- اخلاص عمل برای خدا 2- نصیحت و خیراندیشی برای ائمه مسلمین ،3-
ملازمت جماعت ایشان. زیرا که دعوتشان (دعایشان ) تمام کسانی را که پشت سر آن هایند
فرا می گیرد، مؤمنین برادرندو خونشان برابر، آنان بر دیگران از غیر خودشان هم دست
اند ، کوچکترینشان برای اجرای پیمانشان کوشا است.
آنگاه حضرت صادق (ع) سوارشد و رفت. من و سفیان نیز آمدیم . در میان راه به من گفت:
به جای خود باش تا من در این حدیث نظری بیفکنم و دقتی کنم . به او گفتم : به خدا
قسم! ابوعبدالله (ع) با بیان این حدیث برگردن تو حقی انداخت که هزگز از گردنت
نرود. گفت : کدام حق ؟ گفتم : در این عبارت که سه چیز است که دل مسلمان در آنها
خیانت نکند: اول اخلاص عمل برای خدا که ما آن را فهمیدیم .ولی دومی که نصیحت و
خیراندیشی برای ائمه مسلمین است، این کدام ائمه هستند که دمی که نصیحت و خیراندیشی
برای ائمه مسلمین است، اینها کدام ائمه هستند که خیراندیشی برای آنها بر ما لازم
است؟ معاویة ابن ابی سفیان و یزید ابن معاویه و مروان ابن حکم ؟ و کسانی که
شهادتشان نزد ما قبول نیست و نماز پست سر آنها جایز نمی باشد! و سومی که ملازمت
جماعت آن ها است ، منظور کدام جماعت است ؟ آیا جماعت مرجئه که می گویند: هرکه نماز
نخواند روزه هم نگیرد غسل جنابت هم نکند خانه کعبه را هم خراب کند و مادرش را هم
نکاح نماید ، تنها با نام مسلمانی که بر خود نهاده در ایمان به درجه جبرئیل و
میکائیل است!!! یا مقصد قدری ها هستند که معتقدند آنچه خدا بخواهد نمی شود و آنچه
ابلیس بخواهد می شود؟ یا جماعت حروری ها و خوارج که از علی ابن ابیطالب بیزاری می
جویند و او را کافر می دانند ؟ یا جماعت جهمی که قائل اند: ایمان، تنها خداشناسی
است و بس!
حدیث چه میگویند؟ گفتم : می گویند منظور از امامی که نصیحت و خیراندیشی او بر ما
واجب است علی ابن ابیطالب (ع) است و مقصود از جماعتی که ملازمت آنها واجب است
خاندان اوست. روای میگوید : دیدم آن نوشته را گرفت و پاره کرد. سپس به من گفت :
این مطلب به کسی خبر مده .
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر
انت الجواد وانا البخیل وهل یرحم البخیل الا الجواد؟
ای که دستت میرسد کاری بکن...
سوده همدانى زنى فعال در عرصه سیاست
کتاب: زن در آینه جلال و جمال صفحه 298
نویسنده: آیة الله عبدالله جوادى آملى
http://laftehsawari.persianblog.ir/post/13/
Design By : Pichak |